rien

Publié le 2 février 2007
Traductions disponibles en : English (original) . français . Español .

رويكرد زنانه به كنش‌هاي متقابل فرد و جامعه

par Sudha REDDY
Thèmes forts liés : Femmes et responsabilité .
Thèmes généraux liés : Culture de paix . Femmes .

اقتصاد در خدمت جامعه. چه رابطه‌اي بين فرد و جامعه وجود دارد؟

پنجمين كنفرانس بين‌المللي پكا (شناخت سياسي و اخلاقي از فعاليت‌هاي اقتصادي) داكا، 1ـ3 دسامبر 2006. نشست درباره‌ي رهيافت زتان به كنش‌هاي متقابل فرد ـ جامعه

همگي موافقيم كه در تمامي فرهنگ‌ها و جوامع، زنان را به شيوه‌هاي متفاوتي به حاشيه برده و به سكوت كشانده‌اند. در هندوستان، زنان با پذيرش سنتي و قراردادي مفهوم « داراما » افرادي ناقص تلقي مي‌شوند كه بايد در مقابل اقتدار پدر، شوهر، پسر و قانون مذهبي سر فرود آورند. آنان هرگز به عنوان فرد به رسميت شناخته نمي‌شوند. اگرچه زن در مقام يك فرد از هيچ جايگاهي برخوردار نيست، هرگاه بحران‌هاي اقتصادي و فجايع محيط‌زيستي رخ مي‌دهد، ناگهان زن را فردي مي‌دانند كه بايد تمام مشكلات زندگي را به دوش بكشد.

در سالهاي اخير شاهد بحث‌ها، سمينارها و گفتگوهاي بي‌شماري درباره‌ي موضوع جنسيت و فقر با توجه ويژه به به موضوع « زنانه‌كردن فقر » بوده‌ايم. مفهوم اين « زنانه‌كردن » با افزايش خانوارهايي به سرپرستي زنان و نيز افزايش سهم كار زنان در بخش غيررسمي، در شهر و روستا، گره خورده است. مسئوليت‌هاي اقتصادي بر دوش زنان سنگيني مي‌كند اما از منابع مولد براي پيشبرد يا تكميل تلاش‌هاي‌شان در پاسخ به اين موقعيت‌ها بهره‌مند نيستند. زنان در محيط روستايي اغلب به طور سنتي و يك‌جانبه با بخش كشاورزي مرتبط هستند و به نقش يك غذادهنده تقليل يافته‌اند، اين در حالي است كه ويژگي‌هاي ذاتيِ خردِ زنان به طور كامل ناديده گرفته مي‌شود. بسياري از به اصطلاح اقدامات تخفيف‌دهنده‌ي فقر پاسخگوي نيازهاي اجتماعي و سياسي زنان در دنياي جهاني‌شده نيستند.

بر اين اساس، مايه‌ي دلگرمي است كه شاهديم زنان به حاشيه رانده‌شده با شجاعت در مقابل تمامي اشكال ستم ايستاده‌اند و مسير تكامل را طي كرده‌اند؛ انتخاب‌هاي آن‌ها نه تنها براي خود بلكه همچنين براي بهبودي جوامع‌شان است. بايد توجه داشت كه در تلاش آنها براي همبستگي، احساس نوميدي آنها را گرد هم نمي‌آورد. زنان طبعاً تشخيص مي‌دهند كه با وجود تعلق به زمينه‌هاي قومي متفاوت، اميد آن رشته‌ي مشترك است كه همه‌ي آنان را به هم پيوند مي‌دهد : اميدي كه قادرشان مي‌سازد با فرهنگ خشونتي به چالش برخيزند كه آنان را از محيط زيست اصلي خود بيرون رانده و مستقيماً بر تن و ذهن و مصالح زندگيشان فرود مي‌آيد. اين رشته‌ي مشترك با انتقام‌جويي پديدار نمي‌شود بلكه از اين آگاهي برمي‌خيزد كه چنين چالشي بر نگرش و كرداري عميقاً مخالف با خشونت متكي است.

در سطح خرد در بسياري از كشورهاي توسعه‌يافته، گروه‌هاي پشتيباني كه توسط زنان منفرد ايجاد شده‌اند، براي تغييرات شخصي و اجتماعي به پلاتفرم مشتركي دست پيدا كرده‌اند. اين به من نشان مي‌دهد كه كانون توجه نه فقط بهبود شرايط زندگي فردي از طريق فعاليت‌هاي اقتصادي بلكه همچنين صحه‌گذاشتن بر اعتماد به نفس و ايمان به خويشتن و پيشتازي با پذيرش چالش به صورت جمعي است.

نمونه‌هاي متعددي از جنبش‌هاي جمعي زنان وجود دارد كه نظم مستقر را با عمل غيرخشونت‌آميز و همبستگي‌طلبانه در سراسر جهان به مصاف طلبيده‌اند. مثلاً ما در هندوستان، جنبش چيپكو، نورمادا باچائو آندولان و غيره را داريم. در ايالت شمال شرقي هندوستان، مانيپور، زنان هميشه به داشتن رويه‌اي مستقل و قاطعانه در امور اجتماعي معروف بوده‌اند. بنابراين، هنگامي كه اين ايالت در دهه‌ي 1980 منطقه‌ي آشفته اعلام و اعمال جنايتكارانه از جمله تجاوز توسط نيروهاي مسلح به موضوعي جدي تبديل شد، « مريا پايبس »، اعضاي يك جمع غيررسمي مادران به خيابانها ريختند و براي حقوق مدني و آرامش مبارزه كردند. اعتراض عليه نيروهاي ويژه ارتش در بازارهاي زنان مانيپور برپا شد كه نخستين شبكه‌هاي آنان را شكل داده بود. اين امر نشان مي‌دهد كه زنان كاسب هم مي‌توانند به يك نيروي جمعي غيرخشونت‌طلب تبديل شوند كه چنين نيروي خشن و قدرتمند را به چالش بطلبند.

زنان مي‌توانند حتي در ميان بدترين اشكال تبعيض جنسيتي و نقض حقوق‌، با خونسردي مسئوليت‌هاي خود را انجام دهند، ابراز وجود كنند و با موفقيت حقوق برابر و عادلانه‌ي اقتصادي، رواني و اخلاقي را بطلبند. هرگاه آگاهي عميق‌تر آنان برانگيخته مي‌شود، تا سرحد يك نيروي دگرگون‌كننده‌ي بيدار مي‌شوند كه بيان طبيعي قدرت مثبت پنهان آن‌هاست. قلب آنان با وجود پيچيدگي و زمختي مبارزه سرشار از عشق و شفقت است، حتي اگر پيكرشان پاره پاره شده باشد.

در ابعاد جهاني رهيافت زنانه از همان ابتدا خود را صرفاً به فرد محدود نمي‌كند. دغدغه‌ي آن هميشه همه را در برمي‌گيرد، هميشه با اميد و دگرگوني جامعه به سوي افق‌هايي بهتر و عادلانه‌تر برانگيخته مي‌شود. در مقابل پاراديم مسلط پدرسالارانه، رهيافت ضدخشونت زنانه به مناسبات فردي ـ جمعي ظرفيت دگرگون‌كننده دارد. الگوهاي رفتاري پدرسالاري پشتيبان ساختار سلسله‌مراتبي، قدرت و اقتدار قهرآميز، رد گفتگو و بنابراين خشونت مستقيم يا غيرمستقيم است. حتي باوجود تاريخ طولاني ناكامي و خشمي كه ناشي ازسركوب پدرسالارانه است، زنان نياز به گفتگويي مسالمت‌آميز و سازنده را براي تسهيل كنش متقابل فرد و جامعه درك مي‌كنند.

ويژگي عمده‌ي درك زنانه‌از مسئوليت به كنش متقابلِ هماهنگ فرد و جمع و جامعه در كل برمي‌گردد. عجيب است كه با وجود اين كه از لحاظ تاريخي زنان توسط فرهنگ‌هاي پدرسالارانه‌ي بشر سركوب و خوار شده‌اند، همچنان از خود شفقت و همبستگي روحي و معنوي‌اي نشان مي‌دهند كه الگو، دارايي و اميد براي وحدتي مسالمت‌آميز و هماهنگ است.

در چنين راستاهايي، تصديق اين نكته مهم است كه قانون و مقررات براي حمايت و پيشبرد حقوق زنان فقط يك پيشرفت مقدماتي است و به هيچ‌وجه كافي نيست. زنان به‌طور خودجوش مسئول هستند و اين مسئوليت طبيعي زنانه است كه آنها را به صورت ارگانيك و قاطعانه به افراد و به كل پيوند مي‌زند. در منشور مسئوليت‌هاي انساني كه توسط FPH مطرح شده، مي‌توان يك ابزار حقوقي كامل و انطباق‌يافته در ارتباط با اين مسئوليت‌پذيري زنانه را ديد كه با زباني ساده و روشن مجموعه‌اي از ارزش‌هاي موردقبولِ تمامي انسان‌هايي را مطرح مي‌كند كه دغدغه‌ي دگرگوني ايجابي، عادلانه‌تر و هماهنگ جهاني را دارند كه در آن زندگي مي‌كنيم.*

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* سودها ردي، هماهنگ‌كننده‌ي كميته‌ي منطقه¬ا‌ي منشور در آسياي جنوبي واقع در هند

Top

puce Plan du site puce RSS puce Vie interne puce